من و دلم

مَـنو بـِشناس ، مَــن سـَـر شار اَز غـَــم و اِحــساس ، مَــن تاریکم و پـُـر اَز اِشــکال ، با گوش پـُـر اَز فوش و اِخطار اَز دنیای آدما اِخــراجَم ، مَـن و به ذِهنـت بِسـپار مَن زود تر اَز این حَـرفا رَفتنَــیم ، پَس نـمی تونم دُنـیا رو سَخت نـَگیرم ، شِکل یه شـَـبکه بَرفـَـکیـَـم ، شِکلِ یه کـاغـَـذ خـَـط خـَـطیـَـم ، یه تـَـصویر عَجیب ضـَـ×ـبدریَم که پاییزم و بَهار پَس زَمینم حـَـقـَـمو مـَـحال پـَـس نــَـگیرم ... مَنـو بِـشناس بدون اِســتِخاره حَـرفای تَلــخ مَــن قِصِه سازه سَــر شار اَز غـَـمو اِعتِـراضِ مَــنو حِفظَــم کـُـن مــثِ شــِـعر حافظ مَــنو بشناس بینمــــون اِختِـــلاف دُنیای مـَــن پـُـر اَز اِقتـــِـداره دُنـــیای مَن هـَــمون اِتــِـفاق کــه تــوش پـُـر کـــینه و اِنـــتِقامـِــِ .....

آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است


میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یکــــ حرف ساده بود
 از قول مــن به باران بی امان بگو :
دلـ اگر دلــ باشد ،
 آبــ از آسیاب علاقه اش نمی افتد


ماندن و نماندن

  • T A V A H O M

دلتنگی اَم تمــام شد...
حالا دلــم
شکسته است و دیگر تنهـــا نیستم..
 بُطریِ شکستـــۀ شناور بر امواج ..
 ادِّعــا می کند که دریا را
در خود گُنجانده است...

دلتنگی

  • T A V A H O M